صحیفه زندگی

این چشمه آب زندگانیست مشکی پر کن سقا از این جا

صحیفه زندگی

این چشمه آب زندگانیست مشکی پر کن سقا از این جا

صحیفه زندگی
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با موضوع «معرفی کتاب» ثبت شده است



کتاب سلام بر ابراهیم


کتاب سلام بر ابراهیم، تهیه شده توسط گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است ک شامل زندگینامه و خاطرات آن شهید و پهلوان بی مرز است. مطالب کتاب یادآور و بیانگر احوال مردی است که با داشتن قهرمانی ها، پهلوانی ها، رشادت ها، مرورت ها و ... با دریافت مدال شهادت اکمال یافت.
قسمتی از متن کتاب:


"ابراهیم در تابستان 1361 که به خاطر مجروح شدن تهران بود، پیگیر مسائل آموزش و پرورش شد.
در دوره های تکمیلی ضمن خدمت شرکت کرد . همچنین چندین برنامه و فعالیت فرهنگی را در همان دوران کوتاه انجام داد.
***
با عصای زیر بغل از پله های اداره کل آموزش و پرورش بالا و پایین می رفت. آمدم جلو و سلام کردم.
گفتم: آقا ابرام چی شده؟ اگه کاری داری بگو من انجام می دم.
گفت: نه، کار خودمه.
بعد به چند اتاق رفت و امضا گرفت. کارش تمام شد. می خواست از ساختمان خارج شودو
پرسیدم: این برگه چی بود. چرا اینقدر خودت را اذیت میکردی؟
گفت: یک بنده خدا دو سال معلم بوده. اما هنوز مشکل استخدام داره. کار او را انجام دادم.
پرسیدم: از بچه های جبهه است؟
گفت: فکر نمی کنم، ام از من خواست برایش این کار را برایش انجام دهم. من هم دیدم این کار از من ساخته است، برای همین آمدم.
بعد ادامه داد: آدم هر کاری که می تواند باید برای بنده های خدا انجام دهد. مخصوصا این مردم خوبی که داریم.
هر کاری که از ما ساخته است باید برایشان انجام دهیم. نشنیدی که حضرت امام فرموند:« مردم ولی نعمت ما هستند.»" 1



1. سلام بر ابراهیم، ص166

  • علی قنبری


حدیث نور

این کتاب نگاهی کوتاه به زندگانی پر از درس و اندرز حضرت آیت الله العظمی امام خمینی قدس‌سره است. نکات ریزی که در این مجموعه به چشم می‌خورد، درس‌های بزرگی است که در اختیار من و شما قرار گرفته است.
پند و عبرت از گفتار و کردار بزرگان دین، که برخاسته از پنداری درست و دقیق است همواره مورد توجه همه کمال‌خواهان بوده است؛ به ویژه اگر مقتدای آدمی، انسانی شگرف و الاهی باشد به گونه‌ای که تمام رهبران بزرگ جهان نزد وی، کوچکی بیش نبودند.
قسمتی از متن کتاب:


"روزی من در نوفل لوشاتو به علت ارزانی دو کیلو پرتقال خریدم و چون هوا خنک بود فکر کردم تا سه_چهار روز پرتقال خواهیم داشت، امام با دیدن پرتقال ها فرمودند:« این همه پرتقال برای چیست؟»

من برای اینکه کار خورد را توجیه کنم عرض کردم: پرتقال ارزان بود برای چند روز اینقدر خریدم. ایشان فرمودند شما مرتکب دو گناه شدید. یک گناه برای این که ما نیاز به این همه پرتقال نداشتیم و دیگر اینکه شاید امروز در نوفل لوشاتو کسانی باشند که تا حالا به حال به علت گران بودن پرتقال، نتوانسته‏ اند آن را تهیه کنند و شاید با ارزان شدن آن  خر آن می توانستند تهیه کنند، در حالی که شما این همه پرتقال خریده ‏اید، ببرید اضافه‏ اش را پس بدهید، عرض کردم که پس دادن آن ممکن نیست.

فرمودند: باید راهی پیدا کرد. عرض کردم چه کاری می‏ توانم بکنم؟ فرمودند: پرتقال ها را پوست بکنید و به افرادی بدهید که تا به حال پرتقال نخورده‏ اند، شاید از این طریق خداوند از سرگناه شما بگذرد." 1



1. حدیث نور، ابراهیم رستمی، ص8

  • علی قنبری

حماسه حسینی

کتاب حماسه حسینی، مجموعه ای از بیانات و یادداشت های شهید مرتضی مطهری پیرامون واقعه ی کربلا می باشد که در سه جلد منتشر شده است و موضوع بحث تحریفاتی است که به واقعه کربلا وارد شده .
کتاب مناسبی است برای روشن شدن برخی وقایع و نمایان کردن بعضی کذبیات که بعدها توسط برخی دیگر به علل و مقاصد گوناگون به این واقعه ی تاریخی پیوست شده.

قسمتی از متن کتاب:


" نقل می‏کنند که یکی از علمای بزرگ در یکی از شهرستانها تا اندازه‏ای درد

دین داشت و همیشه به این دروغهائی که روی منبر گفته

می‏شد اعتراض می‏کرد و تعبیرش هم این بود که این زهرماریها چیست که بالای‏

منبرها می‏گوئید . یک وقت یک واعظی به او گفت اگر اینها را نگوئیم اصلا

باید در دکان را تخته کنیم ! آن آقا جواب داد اینها دروغ است و نباید

گفته شود . از قضا چندی بعد خود این آقا بانی شد و مجلسی در مسجد خودش‏

تشکیل داد و همان واعظ را دعوت کرد ، ولی قبل از شروع منبر به واعظ گفت‏

من می‏خواهم به عنوان نمونه مجلسی ترتیب بدهم که جز روضه راست در آن‏

خوانده نشود و تو هم باید مقید باشی که جز از کتابهای معتبر هیچ روضه‏ای‏

نخوانی ، و با تعبیر خودش گفت از آن زهرماریها نباید چیزی بگویی . واعظ

هم گفت چون مجلس مال شماست اطاعت می‏شود . شب اول خود آقا در محراب‏

رو به قبله نشسته بود ، منبر هم کنار محراب بود . آقای واعظ صحبتهایش‏

را کرد و موقع خواندن روضه شد ، شروع کرد به خواندن روضه و خود را مقید

کرده بود که جز روضه راست چیزی نگوید ، اما هر چه گفت مجلس تکان نخورد

و همین طور یخ کرده بود . آقا دید عجب ، این مجلس مال خودش هم هست‏

بعد مردم چه می‏گویند ، زنها می‏گویند لابد آقا نیتش پاک نیست که مجلسش‏

نمی‏گیرد ، اگر آقا خودش نیتش درست بود ، اخلاص نیت داشت ، حالا کربلا

شده بود . دید که آبرویش می‏رود چه بکند ؟ یواشکی و زیر چشمی به واعظ

گفت یک کمی از آن زهرماریها قاطی کن." 1


1. حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری، ج1، ص23

{نسخه ی الکترونیکی این کتاب در شبکه اینترنت مورد دسترس است اما به علت حمایت از صنعت چاپ و نشر توصیه می شود نسخه کاغذی آن را تهیه نمایید}

  • علی قنبری