صحیفه زندگی

این چشمه آب زندگانیست مشکی پر کن سقا از این جا

صحیفه زندگی

این چشمه آب زندگانیست مشکی پر کن سقا از این جا

صحیفه زندگی
طبقه بندی موضوعی

امام علی (علیه السلام)
 آموزه­هایی از حضرت علی (علیه السلام) در سبک زندگی

بزرگترین حسرت:
به وسیله ثروت اندوخته ی تودیگری اهل بهشت شود و تو اهل دوزخ ... {حکمت 429}

بزرگترین عیب:
چیزی را زشت انگاری در حالی که خود به همانند آن گرفتاری {حکمت 353}

برترین پارسائی:
پنهان داشتن زهد است {حکمت 28}

بزرگترین مرگ:
فقر {حکمت 163}

شریفترین ثروت:
وانهادن آرزوها {حکمت 34}

سزاوارترین مردم به بخشودن:
تواناترشان است به کیفر نمودن {حکمت 52}

نزدیک ترین مردم به پیامبران:
داناترین آنان بدانچه انبیاء آورده اند {حکمت 96}

سودمندترین مال:
عقل {حکمت 113} 

» کلید نهج البلاغه، صادق حسن زاده، ص 78
  • علی قنبری
کنیزی از کنیزان امام حسن (علیه السلام) روزی یک شاخه گل نزد امام حسن (علیه السلام) آورد و به آن حضرت هدیه کرد، امام حسن (علیه السلام) در مقابل آن هدیه او را آزاد نمود.
بعضی از حاظران گفتند : به خاطر یک شاخه گل او را آزاد ساختی؟
امام حسن (علیه السلام) فرمودند: خداوند این ادب را به ما آموخته است، آنجا که در قرآن کریم می­فرماید:

وَ اِذا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِاَحسَنَ منها اَؤ رُدُّوها
و هنگامی که کسی به شما تحیت گوید (احترام کند)، پاسخ او را بهتر گویید.1

در این مورد تحیت بهتر، آزاد کردن اوست.2


1. قرآن کریم، نسا، 86
2. داستان های شنیدنی از چهارده معصوم، محمد محمدی اشتهاردی، ص 64
  • علی قنبری

امام سجاد (علیه السلام):

زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مى ‏درخشد و ندا مى ‏دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.1

1. ادب الطف ، ج 1، ص 236

  • علی قنبری

حماسه حسینی

کتاب حماسه حسینی، مجموعه ای از بیانات و یادداشت های شهید مرتضی مطهری پیرامون واقعه ی کربلا می باشد که در سه جلد منتشر شده است و موضوع بحث تحریفاتی است که به واقعه کربلا وارد شده .
کتاب مناسبی است برای روشن شدن برخی وقایع و نمایان کردن بعضی کذبیات که بعدها توسط برخی دیگر به علل و مقاصد گوناگون به این واقعه ی تاریخی پیوست شده.

قسمتی از متن کتاب:


" نقل می‏کنند که یکی از علمای بزرگ در یکی از شهرستانها تا اندازه‏ای درد

دین داشت و همیشه به این دروغهائی که روی منبر گفته

می‏شد اعتراض می‏کرد و تعبیرش هم این بود که این زهرماریها چیست که بالای‏

منبرها می‏گوئید . یک وقت یک واعظی به او گفت اگر اینها را نگوئیم اصلا

باید در دکان را تخته کنیم ! آن آقا جواب داد اینها دروغ است و نباید

گفته شود . از قضا چندی بعد خود این آقا بانی شد و مجلسی در مسجد خودش‏

تشکیل داد و همان واعظ را دعوت کرد ، ولی قبل از شروع منبر به واعظ گفت‏

من می‏خواهم به عنوان نمونه مجلسی ترتیب بدهم که جز روضه راست در آن‏

خوانده نشود و تو هم باید مقید باشی که جز از کتابهای معتبر هیچ روضه‏ای‏

نخوانی ، و با تعبیر خودش گفت از آن زهرماریها نباید چیزی بگویی . واعظ

هم گفت چون مجلس مال شماست اطاعت می‏شود . شب اول خود آقا در محراب‏

رو به قبله نشسته بود ، منبر هم کنار محراب بود . آقای واعظ صحبتهایش‏

را کرد و موقع خواندن روضه شد ، شروع کرد به خواندن روضه و خود را مقید

کرده بود که جز روضه راست چیزی نگوید ، اما هر چه گفت مجلس تکان نخورد

و همین طور یخ کرده بود . آقا دید عجب ، این مجلس مال خودش هم هست‏

بعد مردم چه می‏گویند ، زنها می‏گویند لابد آقا نیتش پاک نیست که مجلسش‏

نمی‏گیرد ، اگر آقا خودش نیتش درست بود ، اخلاص نیت داشت ، حالا کربلا

شده بود . دید که آبرویش می‏رود چه بکند ؟ یواشکی و زیر چشمی به واعظ

گفت یک کمی از آن زهرماریها قاطی کن." 1


1. حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری، ج1، ص23

{نسخه ی الکترونیکی این کتاب در شبکه اینترنت مورد دسترس است اما به علت حمایت از صنعت چاپ و نشر توصیه می شود نسخه کاغذی آن را تهیه نمایید}

  • علی قنبری

 علی معلم دامغانی

روزی که در جام شفق مل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید

شید و شفق را چون صدف در آب دیدم
خورشید را بر نیزه گوئی خواب دیدم

خورشید را بر نیزه؟ آری اینچنین است
خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است

  • علی قنبری